آیا محمد بن سلمان، عربستان سعودی را تغییر می دهد؟

عربستان سعودی؛ سلطنت مونارشی:

تا سال 1924 میلادی عبدالعزیز بن عبدالرحمان معروف به ابن سعود بر ملک حسین در حجاز(غرب شبه جزیره عربستان شامل شهرهای مکه و مدینه) غلبه یافت و خود را پادشاه نجد وحجاز خواند. بریتانیا اولین دولتی بود که پادشاهی او را به رسمیت شناخت.

آل سعود(خانواده سعود) از نام جد اعلای آنها محمد بن سعود گرفته شده است که در قرن هژدهم عیسوی (1744)درشهردُرعیه (الدرعیه)(واقع نجد در شمال غربی شهر ریاض) تشکیل حکومت داد. محمد بن سعود به عنوان امیر درعیه با محمد بن عبدالوهاب (1792 - 1703 عیسوی) و عقاید مذهبی او که پیرو مذهب حنبلی، بخصوص متاثر و ملهم از ابن تیمیه(1328 – 1263 عیسوی) فقیه این مذهب بود که سپس باورهای مذهبی وی بیشتر با بار منفی از سوی مخالفانش، وهابی و وهابیت خوانده می شود،  همراه و هم پیمان شد. محمد بن سعود حاکمیت آل سعود را با ترویج و حاکمیت افکار مذهبی محمد بن عبدالوهاب گره زد و این سیاست از سوی امیران و سلاطین آل سعود ادامه یافت.

نظام سلطنتی عربستان سعودی نظام مونارشی خانوادگی و ساختاراجتماعی کشورساختار قبیله ای است که تمام قبایل، مطیع ومقهور قبیله حاکم سلطنتی اند. در این نظام سلطنتی هیچگونه نشانی ازجامعه مدنی چون احزاب سیاسی، انتخابات، پارلمان، مطبوعات آزاد و غیره وجود ندارد.  ده در صد جمعیت سی ملیونی کشور را شیعیان تشکیل می دهند که بیشتر در نواحی شرقی نفت خیز زندگی می کنند. بیش از شش ملیون نفر اتباع و کارگران خارجی نیز در عربستان زندگی و اقامت دارند.

موقعییت شهرهای مکه و مدینه درعربستان، جایگاه سلطنت سعودی را در میان کشورهای اسلامی و جوامع سنتی مسلمانان بسیار قابل احترام می سازد. اهمیت دیگر این کشور برای جهان غرب و کشور های چون جاپان و چین به ذخایر نفت بر میگردد. 25 در صد ذخایر نفت جهان در این کشور قرار دارد. عربستان سعودی در اواخر دهه سی قرن بیستم (1930) به درآمد نفت دست یافت و پس از جنگ دوم جهانی در نیمه دوم این قرن به یکی از تولید کنندگان مهم نفت در منطقه تبدیل شد. در آمد نفتی این کشور درسال روان 2018 به بیش از 131 ملیارد دالر پیش بینی می شود.

 

آل سعود از حکومت درعیه تا سلطنت عربستان سعودی:

خانوادۀ سعود از حکومت درعیه تا 1932 که بر نجد و حجاز دست یافتند و قلمرو سلطنت خود را عربستان سعودی نام گذاشتند، فراز و نشیب های بسیاری را در شکل گیری این سلطنت پیمودند:

 از جنگ های خونین با حکام و قبایل مختلف در شبه جزیره عربستان، تا جنگ با سلطنت عثمانی ها که بسیاری از کشورهای عربی متصرفات سلطنت عثمانیان بود، و تحمل شکست در برابر آن ها.

 وقتی حاکمان آل سعود در اوایل سدۀ نوزدهم به شهرهای مکه و مدینه دست یافتند، سلطان سلیم عثمانی درسال 1812، فرماندار مصر محمدعلی پاشا را مامور سرکوبی آن ها کرد. محمد علی در این سال قوای آل سعود را در مدینه شکست داد و در مکه به جای شریف غالب، برادرش سرور غالب را شریف یا حاکم مکه تعین کرد. سپس نیروهای عثمانی مصر در سال 1818 میلادی  بر پایتخت حکومت آل سعود در درعیه دست یافتند. دُرعیه توسط قوای مصری چپاول و تخریب شد و بسیاری از چهره های معروف و مقتدر حکومت آل سعود به قتل رسید. عثمانی ها عبدالله بن سعود زمام دار این خانواده را به استنابول بردند و در آنجا سر بریدند.

شورش مجدد خانواده سعودعلیه دولت عثمانی  در سال 1819 توسط ترکی پسر عبدالله بن سعود در ریاض آغاز شد. ولیکن تا سال 1902 بازماندگان آن خانواده علی الرغم پیروزی هایی در جنگ، به ایجاد حکومت پایدار دست نیافتند. در سال 1902 عبدالعزیزبن عبدالرحمان بن فیصل معروف به عبدالعزیز بن سعود ریاض را تسخیرکرد و آنرا پایتخت حکومت خود قرارداد. ارتش عثمانی را در سال 1906 شکست داد. امیران و حکومت های جداگانه را مطیع خود ساخت و تا نیم قرن دیگرسلطنت متمرکز و مقتدری را در سراسر کشوری که عربستان سعودی نام گذاشت، با شمشیر و خون بوجود آورد. او 51 سال سلطنت کرد. پس از وی پسرانش ملک فیصل، ملک خالد، ملک فهد، ملک عبدالله و اکنون ملک سلمان به پادشاهی عربستان رسیدند.

 

ظهور پدیدۀ محمد بن سلمان در سلطنت مونارشی عربستان:

شاید مبالغه نباشد که از ظهور شهزاده محمد بن سلمان ولیعهد سلطنت مونارشی عربستان سعودی در زمان حاضر به عنوان پدیدۀ محمد بن سلمان نام برد. زیرا آنچه را که در سر دارد و خیز های را که تا کنون در درون نظام سلطنتی آل سعود و در کشور بسته و سنتی قبیله ای عربستان برداشته  در طول پادشاهی این خانواده بی سابقه است. او در مقام ولیعهد سلطنت در چهرۀ یک سلطان بلند پرواز، خودشیفته، ستیزه جو و مهاجم ظاهر شده است.

این ولیعهد خود شیفته و مهاجم کیست و از میان صد ها شهزادۀ آل سعود در درون سلطنت این خانواده چگونه ظهور کرد؟

محمد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود متولد 31 آگست 1985 پسر ارشد سومین زن ملک سلمان پادشاه کنونی عربستان سعودی است. مادر محمد بن سلمان به زنان خانوادۀ رئیس قبیلۀ عجمان تعلق دارد. محمد بن سلمان در سال 2008 با ساره بنت مشهور بن عبدالعزیز آل سعود ازدواج کرد و تا کنون صاحب سه فرزند به نام های سلمان، فهدة و نورة می باشد.

محمد بن سلمان در ریاض مکتب خواند و سند تحصیل را در رشتۀ حقوق از دانشگاه ملک سعود ریاض بدست آورد. او در مارچ 2013 رئیس دفتر ولیعهد عربستان و مشاور خاص به رتبۀ وزیر تعیین شد. یکسال بعد در اپریل 2014 به فرمان پادشاه به عضویت شورای وزیران و وزیر مشاور منصوب شد. وقتی ملک سلمان در جنوری 2015 با مرگ ملک عبدالله که سیزدهمین پسر در میان 37 پسر ملک عبدالعزیز بود، سلطنت سعودی را بدست گرفت، پسرش شهزاده محمد به سرعت  پله های دسترسی به قدرت را پیمود و بر تمام نهاد های نظامی و اقتصادی تسلط یافت. او نخست به ریاست دفتر پادشاه رسید و بلافاصله به وزارت دفاع منصوب شد. سپس به فرمان پادشاه معاون مقام ولیعهد سلطنت و معاون دوم صدراعظم تعیین شد و در راس شورای امور اقتصادی و توسعه قرار گرفت. سرانجام در 21 جون 2017 با فرمان دیگر پادشاه به مقام ولیعهد سلطنتی و معاون شورای وزیران رسید. پس از فرمان ولیعهدی و معاونیت شورای وزیران، تفویض صلاحیت ها و مقامات دولتی همچنین از سوی شاه برای ولیعهد ادامه یافت که ریاست وی به کمیتۀ مبارزه با فساد یکی از آن سمت ها بود.

    

خیزهای بلند ولیعهد جوان با اصلاحات در داخل و تهاجم در بیرون:

محمدبن سلمان از همان نخستین روز دسترسی به پله های بالای قدرت در عربستان، خیزهای بلند خود را برای رساندن دولت سلطنتی عربستان به بازیگر و قدرت برتر منطقه ای آغاز کرد. او برنامه های بسیار بلند پروازنه در جهت  توسعه اقتصادی و تغییرات اجتماعی ارائه کرد که  به عنوان دورنمای 2030 شناخته می شود. طرح اقتصادی 2030 او رهایی عربستان از وابستگی به اقتصاد نفتی، ایجاد زمینه های مساعد و فضای بازتر برای شرکت های اقتصادی، حذف کمک ها و معاشات اضافی و امتیازات کلان دولتی و خصوصی سازی بخشی از شرکت نفت عربستان، اعلان شد.

توسعۀ اجتماعی مورد نظر ولیعهد در واقع تغییرات بسیار بحث بر انگیز و بی سابقه در تفکرات و باور های مذهبی در عرصه های مختلف زندگی جامعه و طبقات اجتماعی است. از آزادی های نامتعارف در جامعۀ سنتی و قبیله ای عربستان برای زنان تا ایجاد نگرش دینی و مذهبی از مسایل مختلف و ارائۀ فهم و قرائت جدید متعادل از اسلام، سوای قرائت حاکم سلفیت و افراط گرایی که با نام  وهابیت نیز شناخته می شود.

اما خیز های محمد بن سلمان در سیاست خارجی با ستیزه جویی و تهاجم آغاز گردید. وقتی او از سوی پدرش ملک سلمان به عنوان جوان ترین وزیر دفاع عربستان تعیین شد، کارش را در این وزارت با حملۀ نظامی بر یمن آغاز کرد. او ائتلاف شیعیان حوثی را که بر صنعا مسلط شده بودند دست نشاندگان حکومت ایران خواند و جمهوری اسلامی ایران را حامی بی ثباتی و تروریزم در منطقه معرفی کرد. او برای مقابله با ایران رابطۀ نزدیک نا آشکار با اسراییل برقرار کرد و در سفر اخیرش در مارچ سال روان 2018 به امریکا، ایران را دشمن مشترک عربستان و اسراییل خواند.

 

مخالفت های نافرجام درونی با خیزهای ولیعهد:

نظریات و اقدامات محمدبن سلمان و پدرش ملک سلمان در عرصۀ تغییرات اجتماعی و اقتصادی،  هم در میان اولاد و احفاد آل سعود،  و هم در میان جامعۀ بسته و سنتی با تردید ها و مخالفت هایی روبرو بوده است. از مخالفان داخل خانوادۀ سعود می توان به امیر طلال  بن عبدالعزیز 84 ساله هجدهمین پسر ملک عبدالعزیز بنیانگذار عربستان سعودی اشاره کرد که در می 2015 و در همان آغاز، اصلاحات و تغییرات را سیلقه ای و نامنطبق  با شریعت اسلامی و ساختار حکومتی خواند و خواستار مخالفت با آن و تشکیل اجلاس شورای خانوادۀ سلطنتی شد. هر چند که او خودش سال ها قبل خواستار سلطنت مشروطه در عربستان شده بود و پسر ملیاردرش امیرولید بن طلال از ثروتمند ترین مردان جهان طرفدار ایجاد اصلاحات در کشور بود.

 اما ولیعهد و شاه پدر نه تنها اعتنایی به این اعتراض ها و انتقاد ها نکردند، برعکس با مشت آهنین به این مخالفت ها پاسخ گفتند. ملک سلمان علی رغم این اعتراض، شهزاده محمد پسرش را بجای شهزاده محمد بن نایف به ولیعهدی گماشت. اقدام بعد او با ولیعهد به  بازداشت دو صد تن از امیران و شاهزادگان، تاجران و مقامات دولتی در 14 نوامبر 2017 در هوتل ریتز کارلتون ریاض به نام مبارزه با فساد نمونه های از این مشت آهنین بود. در میان بازداشت شدگان امیرولید بن طلال نیز قرار داشت. هر چند این ها پس از چند ماه با پرداخت یکصد ملیارد دالر رها شدند.

قشر محافظه کار و سنتی عالمان دینی اگر نه در مجموع، بخشی از آن ها با اصلاحات ولیعهد جوان و سنت شکن مخالفت می ورزند و یا کم از کم اظهار نارضایتی و ناراحتی می کنند. اما این مخالفت ها تا کنون مشکل و مانع قابل ملاحظه برای محمدبن سلمان ایجاد نکرده است. بیش از نیم جمعیت عربستان، جمعیت جوان هستند که از اصلاحات ولیعهد حمایت می کنند. او در مصاحبه ای در سال 2017 گفت:«من جوان هستم و هفتاد در صد شهروندان کشور ما هم جوان هستند. ما نمی خواهیم تا عمر خود را در این گرداب که طی 30 سال گذشته داشتیم، هدر دهیم. ما می خواهیم به این دوره پایان بدهیم.»

 از سوی دیگر دولت سلطنتی عربستان علی رغم نفوذ سنتی علمای دینی بر مردم و بر  باورها و فرهنگ اجتماعی به آسانی می تواند آن ها را تحت نظارت و سلطۀ خود قرار دهد و توانایی شان را در تحریک و بسیج افکار عمومی مهار و خنثی کند.  ثروت سرشار و باد آوردۀ نفت به سلطنت آل سعود توانایی این سلطنت را در مهار عالمان و تطمیع آن ها بالا برده است. اگر شمار اندکی از مخالفان و ناراضیان متعلق به قشر عالمان دینی در جامعه که قصد اعتراض و اعلان مخالفت داشته باشند، بلافاصله به سرکوب و زندان مواجه می شوند.

 

نزدیکی با امریکا و غرب و تلاش برای تصویر جدید از عربستان جدید:

یکی از برنامه های ولیعهد در جهت به ثمر رساندن سیاست های اصلاحی او در داخل و تهاجمش در خارج علیه جمهوری اسلامی ایران، اخوان المسلمین و گروه های جهادی و اسلامی سنی نزدیک به اخوان المسلمین ، ارائه تصویر جدید از عربستان در مسیر مدرن شدن و هم پیمانی عمیق و پایدار با امریکا و غرب است.

 پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا که به شدت علیه ایران و موافقت نامه برجام موضع گرفت، هدیۀ نوید بخش و تشجیع کننده برای ولیعهد بود. او در امریکا به ایجاد دفتر لابی سعودی (ساپراک)پرداخت و سلمان الانصاری یک تحصیل یافتۀ جوان سعودی را که با ولیعهد رابطۀ نزدیک دارد به مسئولیت آن گماشت. دفتر لابی سعودی در امریکا موظف به ارائۀ تصویر جدیدِ نزدیک  با ارزش های لیبرال و امریکایی از عربستان تحت حاکمیت محمد بن سلمان و پدرش است. لابی سعودی می خواهد این تصویر را در مطبوعات و رسانه های امریکا و حتی افکار عامه ارائه کند که عربستان وارد تحولات عظیمی در عرصۀ اقتصادی و اجتماعی می شود.

 

محمد بن سلمان و اسلام معتدل:

محمد بن سلمان بصورت روزافزون از برچیدن بساط افراط گرایی اسلامی از عربستان و ترویج تفکر میانه از اسلام در کشور خود سخن می گوید. اما سوالات بسیاری است که تصویر ولیعهد را از میانه روی اسلامی تعریف دقیق و مشخص نمی کند. اگر ولیعهد بلند پرواز و اصلاح گر عربستان باورها و تفسیرهای افراط گرایانه و ستیزه جویانۀ سلفیت و یا به قول دیگر وهابیت را از سیاست رسمی مذهبی بیرون کند، انگیزه های مقابله با حاکمیت شیعه ایران و هلال شیعه در خاور میانه و با  گروه اخوان السلمین و جریان های اسلام گرایی سنی ملهم از آن  برای او از زاویۀ مذهبی چه اعتقادات و قرائت های دینی می تواند باشد؟

در میان گروه ها و جریانات اسلامی جوامع و کشورهای سنی،  اخوان المسلمین پیوسته از سوی ولیعهد اصلاح گر و داعیه دار اسلام معتدل، گروه افراطی و تروریستی معرفی می شود. او در اوایل ماه مارچ سال جاری 2018 میلادی به تلویزیون سی بی اِس گفت که مکاتب و سیستم آموزشی در عربستان سعودی توسط اخوان المسلمین مورد تهاجم قرار گرفته است.  احمدبن محمد العیسی وزیرمعارف عربستان از حذف کامل دیدگاه های اخوان المسلمین از نصاب تعلیمی مکاتب خبر داد و اعلان کرد که تمام افراد نزدیک و هوادار  اخوان المسلمین از وظایف شان برکنار می شوند. ولیعهد عربستان در برابر اخوان المسلمین موضع بسیار شدید و انعطاف ناپذیر نشان می دهد و در آخرین سفرش به ایالات متحده امریکا در روزهای نخست ماه اپریل(2018) در مصاحبه با نشریه اتلانتیک چاپ امریکا، شرق میانه  را به دو اردوگاه متخاصم تقسیم کرد:

1 – اردوگاه شامل مثلث شرارت متشکل از ایران، اخوان المسلمین و گروه های تروریست سنی.

2 – اردوگاه میانه رو مانند مصر، امارات متحده عربی، بحرین، عمان. (و البته کشور خودش)

اما وقتی ولیعهد سعودی به این نشریه می گوید که ما با یهودیان هیچگونه مشکلی نداریم و همسایۀ پیامبراسلام یهود بود و یکی از زنانش نیز یهودی بود و یهودیان حق دارند کشور خود(اسراییل) را داشته باشند، او با منابع اصلی و نصوص اسلامی و قرائت و تفسیر آن از یهودیان و نصرانیان که مسلمانان را از دوستی و رابطه با آن ها برحذر می دارد، چه می کند؟ در مورد آیات مربوط به جهاد با کافران و دشمنان اسلام و مسلمانان چه؟

هر چند دولت سعودی از ایجاد یک نهادی  در کشور خبر داد که کارش پاکسازی احادیث پیامبر(ص) از تاویلاتی است که ستیزه جویی و کُشتار را ترویج می کند. شاید این نهاد یا مجمع جدیدی که مسلماً از عالمان و شیوخ دینی و مذهبی خواهند بود،  فهم و قرائت جدیدی از قرآن و حدیث مبتنی بر توجیه اصلاحات و تغییرات ولیعهد جوان کشورشان ارائه کنند؛ اما نکتۀ مهم به پذیرش عمومی این تصویر و قرائت جدید در جامعه و کشوری بر می گردد که تا کنون ذهنیت و فرهنگ عمومی و مسلط در آن چیزی غیر از این بوده است.

موضوع بسیار مهم دیگر که تفکر اعتدالی ولیعهد و تبلیغ او را در این مورد پرسش برانگیز و مخدوش می نمایاند، ستیزه جویی و نظامی گری این ولیعهد مدعی اصلاحات و اعتدال اسلامی است. او با تهاجم بر کشور یمن بنا به هر دلیلی که این تهاجم و جنگ را توجیه کند، رخ متضاد با اصلاح گری و اعتدال خود را به نمایش گذاشت. خریداری تسلیحات بسیار پیشرفته با قرارداد های هنگفت ده ها و حتی صد ها ملیارد دالری از امریکا و غرب،  این تضاد را در چهرۀ اصلاح گرا و معتدل  ولیعهد، عمیق تر نمایان می سازد.

 

اصلاحات و تغییرات فرهنگی و اجتماعی:

گام های محمد بن سلمان در مسیر اصلاحات و تغییرات در جامعۀ قبیله ای و سنتی عربستان که هر چند از نام و آدرس پدرش به عنوان پادشاه صادر می شود، گام های بلند و خیزهای جسورانه است. مهم ترین مسایل این تغییرات تا کنون این ها بوده اند:

1 – محدود ساختن قدرت و صلاحیت نهاد امر به معروف و نهی از منکر یا پولیس مذهبی که عملکرد مردم را در جامعه همچون پوشش زنان، موسیقی، ادای نماز و .....  تحت نظر داشتند.

2 – نشر آزادی موسیقی در هوتل ها و رستورانت ها که پیش از این نهاد امر به معروف و نهی از منکر با دست باز می توانستند مانع انتشار موسیقی در هوتل ها و رستورانت ها شوند.

2 – آزادی نشر موسیقی در شبکه های تلویزیونی کشور و آزادی در برگزاری کنسرت آواز خوانان. در نتیجۀ این آزادی بود که کنسرت ام کلثوم خوانندۀ معروف زن عرب مصری را که در سال 1975 درگذشته است،  تلویزیون دولتی عربستان در سوم اکتوبر 2017 پخش کرد.  

3 – آزادی برای زنان در انتخاب رنگ و نوعیت پوشش و حجاب شان.

4 – اجازۀ حق رانندگی برای زنان.

5 – اجازۀ ورزش برای زنان در رشته های مختلف ورزشی.

6 – آزادی ورود زنان به ورزش گاه ها که در کشور ایران زنان از چنین آزادی محروم هستند و حق تماشای مسابقات فوتبال را در ورزش گاه های ایران ندارند. زنان عربستان در 24 سپتمبر 2017 برای اولین باربه استدیوم ورزشی رفتند.

7 – اجازۀ صدور فتوا برای زنان از سوی مجلس شورای عربستان سعودی در 29 سپتمبر 2017، که هر چند این شورای 150 عضوی غیر منتخب قدرت اجرایی ندارد و مصوبات این مجلس فقط با تایید و دستور پادشاه قابل اجرا است.

8 – بازنگری در نظام تعلیم و تربیه و نصاب درسی مکاتب و دانشگاه ها و حذف مطالبی که ذهنیت مخالفت با کافران و تمدن غربی را در استناد به آموزه ها و احکام دینی تدریس و تلقین می کرد. شامل ساختن برخی مقولات و مفاهیم متدوال در غرب مانند حقوق بشر، جامعۀ مدنی، حقوق زنان و....

 

تاثیر اصلاحات بر جامعه عربستان سعودی  و کارگران خارجی مقیم و شاغل در این کشور:

صرف نظر از اینکه اصلاحات و تغییرات ولیعهد عربستان برای جوانان کشور و به خصوص برای زنان و دختران جوان، دلچسپ است،  و برای وجاهت این کشور فاقد آزادی های ابتدایی بشری در جهان و به خصوص جهان غرب مورد توجه و مقبول؛ تاثیر این اصلاحات از نظر مالی و معیشتی برای مردم عربستان و ملیون ها کارگر خارجی مقیم، همراه با ناگواری و عسرت است.

با کاهش نفت در سال 2014 که عربستان به کسر بودجه روبرو شد و سپس هزینۀ رو به افزایش جنگ یمن این کسر بودجه را افزایش داد و عمیق ساخت، اصلاحات جدید اقتصادی ولیعهد، هم جامعۀ عربستان و هم خارجی های کارگر در این کشور را نشانه گرفت. مالیات افزایش یافت. یارانه ها و سبسایدی های دولتی برای شهروندان عربستان تقلیل پذیرفت. خصوصی سازی در عرصۀ اقتصاد فشار را بر مردم گسترش داد. کاهش شغل های دولتی و کاهش برنامه های رفاه دولتی بیشتر از همه جوانان را که  در پی اشتغال و ورود به بازار کار هستند، نشانه می گیرد.

تاثیر منفی اصلاحات اقتصادی ولیعهد بر کارگران خارجی مقیم عربستان به خصوص کارگران مسلمان کشورهای آسیایی بسیار تلخ تر و شدید تر است. در یک سال اخیر بیش از نیم ملیون کارگر خارجی از کارهای شان بر کنار شده اند. علی رغم این سختی بر کارگران خارجی، دولت عربستان مالیات سرانه هر ماه صد ریال را  بر اعضای خانواده خارجی های مقیم این کشوربه شمول اطفال نوزاد وضع کرده است تا بخشی از کسر بودجه دولت از این طریق که بیشتر اخاذی و بیداد گری است، جبران شود. علاوه بر آن ملیون ها کارگر خارجی با قرار گرفتن در شرایط سخت و غیر قابل تحمل مجبور به ترک عربستان شوند. جالب این است هیچ یک از این خارجی های که نسل اول و دوم شان متولد عربستان هستند و تا چهل و پنجاه سال عمر دارند از هیچگونه حقوق شهروندی و سند اقامت دایمی و یا تابعیت این کشور برخوردار نیستند.

 

اصلاحات ولیعهد؛ تغییر بسوی مدرنیزم و جامعۀ باز یا اقدامات نمایشی و فرمایشی؟

محمدبن سلمان در آگست 2017 در مصاحبه با روزنامۀ گاردین چاپ انگلستان از رهبران جهان که مسلماً روی سخنش با رهبران کشورهای غربی بود خواست تا او را در بردن عربستان سعودی بسوی یک جامعۀ باز همکاری کنند. اما پرسش قابل پاسخ و بحث این است که آیا اصلاحات ولیعهد و تغییراتی که با فرمان شاه و دستور ولیعهدِ مدعی اصلاح و تغییر در کشور و جامعۀ بسته و سنتی عربستان انجام یافته و انجام می شود، این کشور را بسوی جامعۀ باز و مدرن می برد؟

در رسانه ها و میان تحلیلگران و به خصوص رسانه ها و تحلیلگران غربی، اصلاح گری ها و تغییرات ولیعهد بگونۀ مختلف و بیشتر با تانی و تردید مورد بحث قرار می گیرد. فرید زکریا استاد مسایل سیاست خارجی در امریکا و از مجریان معروف شبکۀ تلویزیون سی اِن اِن در نهم نوامبر 2017 طی مقاله ای در واشنگتن پست، اصلاحات محمدبن سلمان را شگفت آور و اساسی تلقی نمی کند. او در این مقاله می نویسد که محمدبن سلمان در حال حاضر روند معمول قدرتمندان در جهان را بر عربستان سعودی اعمال می کند. زکریا در این مقاله می گوید که ویلیام جی دابسون در کتاب "منحنی درک دیکتاتور" توضیح داده که نسل جدید قدرتمندان در سرتاسر جهان، برای حفظ قدرت، مجموعه ای از ترفند ها دارند که بسیار هوشمندانه و پیچیده تر از گذشته است.

 "دانیل هشلر" نویسنده و تحلیلگر آلمانی در ویبسایت خبری شبکۀ یک تلویزیون آلمان(تاگس شاو) در مقالۀ خود علی رغم آنکه می گوید اعطای حقوق و آزادی هایی برای زنان در عربستان، پایه های نظام مرد سالار اجتماعی را می لرزاند، اما برای برابری حقوق زن و مرد و شکل دهی جامعۀ باز و مدرن راه طولانی در پیش است. به باور او:« گشایش محتاطانه این جامعه بسته، اقدامی تاکتیکی است. خاندان سلطنتی با بحران دست‌ وپنجه نرم می‌کند و بدون اصلاحات اصولی اقتصادی، بالاخره روزی با خطر ورشکستگی اقتصادی مواجه خواهد شد. به همین دلیل ولیعهد جوان محمد بن سلمان یک سلسله اصلاحات اساسی در نظر گرفته است و موفقیت این گونه اقدامات بدون مشارکت زنان امکان‌ پذیر نخواهد بود» از دیدگاه هیشلر این اصلاحات به خصوص در مورد نقش زنان به اعتبار و وجهۀ عربستان در غرب کمک می کند و این امید را برای ولیعهد و شریکان قدرتش در سلطنت سعودی تقویت می کند تا به جذب سرمایه گزاری های بیشتر غرب، صنعت گردشگری و حمایت بیشتر غربی ها از عربستان بیانجامد. در حالی که از نظر این نویسندۀ آلمانی اصلاحات ولیعهد فعلاً بیانگر تغییر و تحولات اساسی در عربستان نیست:« هنوز پیگرد و فشار زیاد بر منتقدان رژیم و دستگیری‌های خودسرانه و شکنجه در دستور کار است و هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه پادشاه حاضر است اندکی از قدرت مطلقه خود واگذار کند وجود ندارد.»

جان گپ هم همین جا است که ولیعهد بلند پروازعربستان می خواهد جامعه و کشور خود را در غیاب ارزش های مدنی و متدوال امروز جامعۀ باز و مدرن به خصوص در نبود توسعۀ سیاسی با شکل گیری دموکراسی، جامعۀ مدنی، انتخابات آزاد، احزاب سیاسی، تفکیک قوای ثلاثه، برابری حقوق شهروندی، گردش مسالمت آمیز قدرت، وارد جامعۀ با ز و مدرن کند. در حالی که توسعۀ سیاسی با تحقق دموکراسی و ایجاد جامعۀ مدنی و شهروندی به عنوان بخشی از فرایند جامعۀ باز و مدرن است.

آیا ولیعهد که شاید در آیندۀ نزدیک، سلطنت را، چه با مرگ پدر و چه قبل از مرگش قبضه کند، حاضر خواهد بود تا بستر این فرایند را در کشور هموار سازد و از انحصار مطلق قدرت و سلطنت مونارشی دست بکشد؟ اما هیچ نشانه ای از این تحولات وجود ندارد و به نظر می رسد که ولیعهد جوان در صدد نیم قرن پادشاهی مطلقه بر عربستان سعودی باشد.