در بحث فرار اشرف غنی و فروپاشی جمهوریت از انتقام سخن زده می شود. جالب این است که در انتقام به دو مرجع داخلی و خارجی اشاره می شود که فرار رئیس جمهور و فروپاشی جمهوریت را به گونۀ که رقم خورد بصورت عمدی و برنامه ریزی شده انجام دادند:
1 - اشرف غنی و تیم کوچک او در ارگ که از همه انتقام گرفتند.
2 - امارات متحدۀ عربی با مشورت و آگاهی عربستان سعودی که از امیر نشین رقیب قطری خود انتقام گرفتند.
در مورد انتقام امارات متحده عربی و برادر کلانش ریاض که خواستند نقش پیروزمندانۀ قطر را به عنوان رقیب کوچک و گستاخ عربی خود در به ثمر رساندن مذاکرات صلح افغانستان به ادامۀ موافقت نامۀ دوحه بی اثر سازند و شهد پیروزی را در کامش تلخ کنند، تا اکنون ادعا و اطلاعاتی از منایع رسمی و حتی غیر رسمی وجود ندارد. تنها دیدگاه ها و تحلیل های آگاهان و خبرنگاران در حد حدس و گمان های مطرح می شود که امیران و شهزادگان ابوظبی و ریاض در برابر بلند پروازی های رقیب قطری خود قرار گرفتند و از اعتبار و موقعیت بالای که دوحه بر سر افغانستان نزد امریکا و غرب کسب می کرد، جلوگیری کردند.
یکی از نشانه ها و شواهدی که به نقش و انتقام امارات متحدۀ عربی در این مورد بر می گردد و به آن استدلال و استناد می شود، فرار اشرف غنی به پایتخت این کشور و رابطۀ بسیار نزدیک غنی در یکی دو سال اخیر ریاست جمهوری اش با اماراتی ها است. نقش قطر به عنوان میزبان طالبان و مذاکره کنندگان امریکایی بریاست زلمی خلیلزاد از سال 2018 تا آگست 2021 برای امارات متحده عربی و عربستان سعودی ناراحت کننده بود. در حالی که این دو کشور از حامیان اصلی طالبان در دور اول حکومت شان قبل از سال 2001 بودند و با پاکستان سه کشوری در دنیا شمرده می شدند که حکومت آنها را در آن زمان به رسمیت شناختند. قطر با نقش بسیار بزرگ خود اگر مرحلۀ دوم موافقت نامه دوحه با انتقال قدرت از حکومت اشرف غنی به یک حکومت جدید با محوریت طالبان عملی می شد، امریکا را بصورت آبرومندانه از طولانی ترین جنگی که پایش در آن بند مانده بود، بیرون می کرد و به یک موفقیت بزرگی در سطح منطقه و جهان می رسید. امارات متحدۀ عربی و ریاض با فرار غنی این موفقیت را از قطر گرفتند.
و اما انتقام اشرف غنی در این فرار و فروپاشی از کی و از چه بود؟
بحث انتقام غنی از همان روزهای اول مطرح شد که او با فرار خود از منتقدان و رقیبان داخلی نظام و حتی امریکایی ها که او را در مذاکرات و موافقت نامه دوحه نادیده گرفتند، انتقام گرفت. اما در روایت های که از درون ارگ کابل نوشته شد و در روایت های بعضی از مقامات ارشد نظامی و امنیتی که من(نگارنده) با آنها گفتگو کردم، بحث انتقام مطرح نشد. وحید عمر نیز در روایت خود انگیزه و عامل انتقام را در ترک قدرت و فرار اشرف غنی مطرح نمی کند. متین بیک رئیس دفتر وی و زلمی خلیل زاد نیز در گفتگوهای شان با مطبوعات از انتقام اشرف غنی سخن نگفتند.
پس از آنکه من(نگارنده) دو نیم هفته قبل(4 نومبر 2021) روایت یکی از مسئولین امور مطبوعاتی ارگ در مورد سه روز اخیر ریاست جمهوری اشرف غنی را نوشتم و دو روز قبل(18 نومبر) اظهارات و توضیحات بعضی از بلند پایه ترین مقامات نظامی و امنیتی را در مورد فرار و فروپاشی روایت کردم، یکی دیگر از چهره های رسانه ای تیم دولت ساز و نزدیک به حلقۀ ارگ، بحث انتقام اشرف غنی را به عنوان یک روایت صحیح با تاکید خودش مطرح کرد.
روایتگر انگیزۀ انتقام از من خواست تا یک زمان محدود نامش را به عنوان منبع روایت ذکر نکنم و قول داد که من این روایت را در آیندۀ نزدیک در یک نشست رسانه ای بیان می کنم. من تقاضایش را پذیرفتم و او روایتش را بیان کرد:
«تصمیم اشرف غنی برای ترک ناگهانی قدرت و فرار از کابل یک تصمیم برنامه ریزی شده با حلقۀ بسیار اندک چند نفری تیم ارگ شامل رئیس جمهور، معاون اول ریاست جمهوری، رولاغنی، حمدالله محب و محمود فضلی بود. آنها این تصمیم را برای انتقام از مثلث زلمی خلیلزاد، داکترعبدالله و حامد کرزی در قدم اول و سپس در انتقام از سران تنظیم ها و رهبران منتقد اشرف غنی در داخل نظام و انتقام از امریکایی ها، اروپایی ها، کشور قطر و حتی کشورهای همسایه و منطقه و گرفتند.
این ادعا از سوی زلمی خلیلزاد که فرار اشرف غنی همه کار را خراب کرد و پروسۀ صلح را برهم زد و موجب تصاحب کامل قدرت بدست طالبان شد، ادعای نادرست و دروغ است. این ادعا را حامد و کرزی و داکترعبدالله نیز مطرح می کنند و اشرف غنی را مسئول بازگشت امارت طالبان می دانند. در حالی که واقعیت این نبود. فرار غنی پروسۀ صلح را برهم نزد. بلکه فرار او برنامۀ تحویل دهی قدرت را بصورت رسمی به طالبان برهم زد که توسط زلمی خلیلزاد و امریکایی ها با توافق و مشارکت حامد کرزی و داکترعبدالله ترتیب یافته بود. مطابق این برنامه، دکترعبدالله و حامد کرزی با صلاحیت امضای موافقت نامۀ انتقال قدرت به طالبان به قطر می رفتند و موافقت نامۀ انتقال قدرت را امضا می کردند. حکومت تشکیل شده که فقط به صورت نمادین چند نفر غیر طالب در وزارت خانه های کم اهمیت عضویت می داشت در دوهفتۀ اخیر آگست قدرت را از اشرف غنی تحویل می گرفتند. ریاست حکومت و تمام وزارت های نظامی و امنیتی و سایر وزارت های مهم در دست طالبان قرار داشت. طالبان تصمیم می گرفتند که با نهاد های نظامی و امنیتی حکومت جمهوریت و نیروهای مسلح آنها چه کنند؟
پس از انتقال قدرت و تشکیل حکومت طالبان، امریکا، اروپا و کشورهای دیگر این حکومت را به رسمیت می شناختند و امریکا آخرین سربازان خود را در حالی از افغانستان بیرون می برد که با انتقال رسمی قدرت به حکومت طالبان به جنگ در افغانستان نقطۀ پایان گذاشته می شد و در واقع امریکا پای خود را از افغانستان به صورت آبرومندانه و پس از توافق صلح و ختم جنگ بیرون می کرد. قرار بر این بود که پس از تطبیق این برنامه و خروج امریکایی ها، خلیلزاد، حامد کرزی ، داکترعبدالله، ملا برادر و کشور قطر به عنوان کسانی که نقش مهمی را در ختم جنگ و ایجاد صلح در افغانستان ایفا کردند مورد تقدیر قرار بگیرند و حتی به دریافت جایزۀ صلح نوبل نامزد شوند.
اشرف غنی و امرالله صالح با چند نفر از هم تیمی های شان در ارگ میان خود فیصله کردند که باید از امریکا، قطر، خلیلزاد، کرزی، عبدالله، رهبران گروه های دیگر ناراض و منتقد انتقام بگیرند. این برنامه را تخریب کنند و همه را در شرایطی قرار بدهند که راه رفتن خود را پیدا نکنند. آنها ده ها ملیون دالری را که از پول های اوپراتیفی داشتند میان خود تقسیم کردند و تصمیم گرفتند کابل را ترک کنند. امرالله صالح پنجشیر رفت و اشرف غنی با نزدیکانش به امارات متحدۀ عربی. پول ها را نیز با خود بردند.»