جنبش زنان و طالبان بخش ۱۳

 کدام زمان و به چه علت در افغانستان چادری ( برقع یا حجاب) اجباری  شد ؟
 در افغانستان قدیم و حتی تا چند دهه ای پسین روابط بین اهالی یک قریه طوری بود که تمام اعضای قریه خود را عضو یک فامیل میدانستند. زنان با پوشیدن یک چادر کلان بالای کشت زار و بیرون از منزل رفت و آمد می کردند، تنها با دیدن مرد بیگانه رویشان را با همان چادر می پوشاندن و از کنار آن رد می شدند.

اما در شهر ها روابط به گونه قریه ها نبود به استثنای اعضای بسیار نزدیک فامیل، دیگران بیگانه محسوب می شدند. زن ها در شهر ها با پوشیدن چادر بزرگ که سر و قسمت بالای تنه ای شان را پوشش میداد، از خانه بیرون می رفتند و در جاهای مزدحم روی شان را با چادر سطر می کردند.
وقتی انگلیس ها در قرن ۱۸ در شهر کابل مسلط شدند. شهروندان کابل در وسعت جغرافیایی آنروزی هنوز با شیوه روستایی، که نشانه ای از تجدد و تحول در آن دیده نمیشد، زندگی می کردند. شهر کابل با ساختمان های بهم نزدیک و در به دیوار در اطراف قلعه ای بالا حصار در دامنه های کوه شیر دروازه و اطراف آن موقعیت داشت . انگلیس ها در خانه های اطراف قصر شاهی ( بالا حصار) و در منازل نزدیک به آن جایگزین شدند. زنان با وجود رفت و آمد انگلیس ها در شهر ، همچنان با همان چادر کلان که صورت خود را با آن می پوشیدند از خانه بیرون شده و به شهر می رفتند.
گشت و گذار انگلیس ها در شهر سبب شد که مردان خانواده های شهر کابل قیود بر رفت و آمد زنان شان وضع کنند، بدین طریق مردان خانواده، زنان را مجبور ساختند تا با چادری که بعداً به پوشش مخصوص به نام چادری دلق * معمول گردید، صورت و تمام بدن خود را سطر کرده از خانه بیرون روند. قیود وضع شده بر زنان شهر کابل  زمان کوتاهی را گرفت تا منجر به جبری شدن حجاب زنان گردید. 
انگلیس ها با اشغال کابل خواستند تمدن غربی را در شهر مروج سازند، ولی احساسات ملی ، آزادی خواهی مردم از یکطرف و تفاوت دینی با اشغالگر کافر از جانب دیگر سبب گردیدند تا شهروندان کابل تحول و تجدد طلبی را نفی کنند. ادامه جنگ های آزادی خواهی و خانه جنگی ها بین امیران و سلاطین یک قرن طول کشید. در طول این مدت روابط و تماس های مستقیم و یا غیر مستقیم فرهنگی و تجارتی تعدادی از شهروندان نخبه افغانستان با هند بریتانوی دروازه های تجدد گرایی را در شهر ها و بخصوص شهر کابل که در عهد سلطنت تیمور شاه پایتخت افغانستان شد بود، باز کرد. اما در عهد سلطنت امیر عبدالرحمن خان در اواخر قرن ۱۹، که شهر کابل را مرکز سیاست و اداره تشکیل دولت متمرکز خود ساخت ، کابل مهد تحول ، تمدن جدید و عصری شد.
آیا تحول و تمدن جدید اثری بر زندگی زنان افغانستان داشت؟
تیمور شاه درانی با انتقال پایتخت از قندهار به کابل ، و ایجاد روابط تجارتی و فرهنگی با سرزمین هند، کابل را آماده ای   تجدد گرایی ساخت. هنوز سر وقت بود که تحولاتی بر زندگی مردم شهر کابل رو نما گردد .تیمور شاه با ازدواج های بیشتر تنها در تکثیر خاندان درانی افزود و هیچ ارزش برای زن و فعالیت های اجتماعی زن های افغانستان قایل نشد و اصلا هیچ تجدید نظری در شیوه ای سیستم مروج پشتونوالی **  در دوره ای پادشاهی او انجام نگرفت . 
اما در زمان امیر عبدالرحمن خان، وصل مراکز تجارتی با نیم قاره هند سبب انکشاف شهر های بزرگ در افغانستان شد. وسعت شهر کابل از محدوده ای بالا حصار و کوه شیر دروازه فراتر رفت و تا دامنه های کوه آسمایی در غرب دریا کابل  وسعت یافت و مرکز اداره و اقامت امیر شد. امیر قدرت دولتی را از دست سران و بزرگان قومی و محلی چون خان ها، میر ها، بیگ ها و غیره اشخاص که به تمثیل قدرت و اجرای وظیفه می پرداختند گرفت و به یک دولت مرکزی انتقال داد. بعضی صلاحیت ها را در مطالبه ای خدمات معینه برای دولت، به بزرگان محلی واگذار شد. گرچه برای به دست گرفتن نظم و اداره از سالار منشی بزرگان و خان های خورد و بزرگ و تامین امنیت مردم از دست دزدان ، قطاع الطریقان و چپاول گران در اوایل با واکنش های مواجع گردید. ولی توانست با برقراری حکومت مرکزی و سلطنت مطلقه که قانون و هم مجری آن باشد به هدف خود رسید.
امیر عبدالرحمن خان با ممنوعیت برده داری، تضعیف و امحاء سران قبایل، ازدواج های سیاسی به منظور پیوند دادن سلطنت با خانواده های متنفذ، جذب علمای دینی، دادن مشروعیت دینی به سلطان، سازش با قدرتهای بزرگ منطقه، تقویت بنیه نظامی، از بین بردن مخالفان، ایجاد دستگاه جاسوسی بسیار قوی، ایجاد اداره ، توظیف و نظم آن، وضع قوانین و دستور نامه ها، تاسیس صنایع مهم، تاکید بر تساوی حقوق ارثی اولاد، ایجاد سیستم واحد حقوقی که با شریعت مطابقت داشت ، حل مسایل حقوقی با در نظر داشت قانون، فاقد اعتبار ساختن رواج ها و عنعنات مروج محلی زیر نام پشتونوالی که بوسیله سران قبایل اداره و ملا های محل و جرگه های قومی در آن نقش مهم داشتند. لغو محروم ساختن دختران از حق میراث و سلب آزادی ازدواج زن بیوه که از زمان احمد شاه ابدالی به یک عرف معمول شده بود . فسخ نکاح دختر صغیره که به فشار والدین عقد کرده باشد . محدود کردن مهریه یا طویانه مطابق توان شخص ، و ثبت و درج نکاح در محکمه اولین بار در زمان سلطنت امیر عبدالرحمن خان قابلیت اجرایی یافت. این تحولات و تجدد گرایی بار نخست در افغانستان بنیاد گذاشته شد و این که چگونه دامنه ای آن را شاهزاده های که بر مسند قدرت تکیه زدند وسعت بخشیدند یا خیر ؟ در بخش بعدی دنبال کنید.       ادامه دارد
*چادری دلق(دلاق)، دو قسمت داشت، یکی چادری که شامل کلاه، دامن و قد بود که بخش بالایی از بدن زنان را که از فرق سر تا نزدیک به بچلک های پا می رسید و بخش دیگر که دلاق نامیده می شد، و شبیه تنبان بود که از کمر تا بچلک پاهای زنان را پوشش میداد.
**پشتونوالی ( پشتون گری)،  یا شناسنامه قومی ، قواعد و سنت ها کهن (که ریشه آن قبل از اسلام در افغانستان آب می خورد) قبیله ایی برای پاسداری از خانواده، طایفه و ملت را گویند ،که حکم قانون اساسی پشتون ها را دارد .
 منابعی که در این نوشته استفاده شده است:
 « افغانستان در مسیر تاریخ » - میر غلام محمد غبار.
« زنان افغان زیر فشار عنعنه و تجدد » – داکتر عبدالله کاظم
« اخبار » ، طلوع و روزنامه ای  ۸ صبح 
محمد طاهر،
 امریکا،
۱۳جولایی ۲۰۲۲


 

اخبار روز

31 حمل 1403

BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان BBC ‮فارسی - صفحه افغانستان

کتاب ها