آيا اعتراف مصطفی صغير، ايجنت انگليس ها، و نقشش در کشتن امير حبيب الله خان يک داستان خياليست؟ (قسمت پنجم)

موقعيت ستراتيژيک افغانستان و اهميت وفاداری امير حبيب الله خان برای انگليس ها

افغانستان همواره در تاريخ ديپلوماسى شرق براى انگلستان از اهميت خاصى برخوردار بوده است .  انگليس ها بايد براى حفاظت  هندبريتانوى ، که حيثيت قيمت بها ترين گوهر در تاج امپراتورى بريتانوى  را داشت،  افغانستان را تحت ساحۀ نفوذ خود نگهميداشتند.

 وفادارى امير حبيب الله خان به انگليس ها نيز، با درنظرداشت اينکه روس هاخواب رسيدن به آب هاى گرم بحر هند را ميديدند، و آرزومند تماس مستقيم با دربار کابل وخواهان توسعۀ مناسبات ديپلوماتيک بودند،  اهميت خاص خودش را داشت .  
امير حبيب الله خان بعد از عقد معاهدۀ سال ١٩٠٥  با انگليس،  مسافرت سال ١٩٠٧  به هند بريتانوى، و قرارداد سال  ١٩٠٧ روس و انگليس،  هم از انگليس و هم از روس خود را مصئون و مامون شمرد.  درين قرارداد بين انگليس و روس در «سن پترزبورگ» هردو  ابر قدرت توافق کردند که افغانستان از حوزۀ دست اندازى آنها خارج باشد . انگليسها با بدست آوردن امتياز کنترول سياست خارجى افغانستان، تعهد سپردند که ديگر از اشغال بخش هاى  اين سرزمين پرهيز نمايند و شوروى ها متقابلاً وعده دادند که در پشت مرز هاى  تعين شده قرار گيرند.  
امير حبيب الله خان بعد ازين قرارداد با خاطر جمعى امور داخلى کشور را بين برادر و پسر خود (نائب السلطنه سردار نصرالله خان و معين السلطنه سردار عنايت الله خان) طورى تقسيم کرد و خود کاملا از امور مملکت دارى بى پروا، روز به روز بيشتر در لذات حرم فرورفته خود را به شکار، مجالس تفريحى و انواع ساعت تيرى مصروف ساخت،  تا آنکه ادارهٔ کشور به تدريج رو به انحطاط و فساد نهاد.    
علاوه برين عامل ديگری که سبب  بدنامى امير حبيب الله خان در داخل کشور شد، پاليسى وفادارى  اش به انگليس ها  و تبديل شدن کابل  به مرکز فعاليت هاى سياسى برخى از کشور هاى آروپايى و اسيايى بود که خوديکى از علل مهم  احياى نهضت مشروطيت  و شدت مبارزه عليه رژيم امير حبيب الله خان، دانسته ميشود .  
هدف مشروطه خواهان  و ملى گرايان که درمراکز  سه گانۀ ليبرال هاى اصلاح طلب داخل دربار، روشنفکران  حلقۀ مکتب حبيبيه و روشنفکران منفرد خارج اين دو حلقه گرد آمده بودند، تبديل حکومت  مطلقه به حکومت مشروطه، تحصيل استقلال و نشر تمدن و فرهنگ جديد در افغانستان بود.  در بين اين  مشروطه خواهانى که مبارزۀ سرى يا علنى ميکردند، و در داخل يا خارج انجمن سراج الاخبار، مجلس جان نثاران اسلام و جمعيت سرى ملى قرارداشتند، اشخاص  راديکالى هم بودند که براى تحقق مرام خود حاضر بودند دست به  ترور و کودتا هم بزنند. 
تغير اوضاع  در دوران جنگ جهانی اول  
جنگ جهانى اول  و مسئلۀ وارد شدن در جنگ به طرفدارى ترک ها عليه انگليس در دربار امير حبيب الله خان باعث تاثيرات عميق شده  و حلقه هاى حاکمه را به دو گروپ مخالف تقسيم نمود:
‌أ.    گروپ هوادار انگليس ها يا گروپى که ميخواست در جنگ بى طرف باقى بماند.  درين گروپ  خود امير، عبدالقدوس خان  اعتمادالدوله، بى بى حليمه بيوۀ بسيار فعال امير عبدالرحمن خان  و تعدادى از تاجرانى شامل بودند که با هند بريتانوى تجارت داشتند.  اسناد آرشيف انگلستان نشان  ميدهد که موقف  جنرال محمد نادرخان و برادرانش  درين گروپ کاملا روشن نبود. آنها طرفدار منافع انگليس يعنی بيطرفى در جنگ بودند، ولى با ترس از ينکه به طرفدارى از انگليس ها متهم نشوند،  موقف شانرا به گونۀ فورمولبندى نمودند که از تصاميم امير حبيب الله خان پيروى خواهند نمود. (اسناد آرشيف انگلستان، (L/P&S/10 /202, Kabul DIary, 7. Feb. 1916)
‌ب.    گروپ طرفدار جنگ با انگليس ها يا به اصطلاح حزب جنگ که انگليس ها آنرا بنام گروپ جنگ ميناميدند. درين گروپ، نخست سنت گرايان تحت رهبرى سردار نصرالله خان و قاضى القضات حاجى عبدالرازق خان که توسط روحانيون و رهبران قبايلى حمايت ميشد، و ثانيا تجددطلبان تحت رهبرى محمود طرزى  و امان الله خان  شامل بودند. (Olesen, Asta (1995). Islam and Politics in Afghanistan. Curzon Press, London. (اسلام و سياست در افغانستان ) ص ١٠١).
سردار نصرالله خان بنا به دلايل مختلف مثل توهين ناکامى سفرش به لندن، ناراض بودن از معاهدۀ روس و انگليس، حمايت از خلافت عثمانى و ترجيح دادن انگليس ها به وليعهد بودن سردار عنايت الله خان بر او، از انگليس ها نفرت داشته خواهان شرکت افغانستان در جنگ جهانى اول به طرفدارى ترک ها بود .  و همين وجه مشترک زمينه را براى  اتحادى بين دوجناح نيرو هاى مشروطه خواه، تجدد پسند و ملى گرا به رهبرى شهزاده امان الله خان و محمود طرزى، و عناصر عنعنه پرست و محافظه کار به رهبرى سردار نصرالله خان برادر امير بوجود آورد. 
قابل يادآوريست که انتخاب وليعهد به موافقۀ هند بريتانوى صورت ميگرفت . قرار بود نصرالله خان ، برادر امير که به نائب السلطنه ملقب و بعد از امير از نظر رتبه و قدرت شخص دوم  بشمار ميرفت، وارث تاج و تخت باشد. اما انگليس ها ترجيح دادند تا اين امتياز به سردار عنايت الله خان، پسر ارشد امير  داده شود. امير نيز با اين انتخاب موافق بود. (برای معلومات بيشتر به بازنگری دوره امانی و توطئه های انگليس، مراجعه شود).
تغيراتی که در آستانه و روند جنگ اول جهانی رخ داد، عبارت بودند از:  
الف .  تقويت احساس همبستگی مسلمانان 
در دوران جنگ جهانى اول  هنگاميکه ترکيه به مقابل امپراتورى انگليس و متحدينش  به پشتيبانى از جرمنى وارد جنگ شد، احساس همبستگى و اتحاد در جهان اسلام  و مخالفت با انگليس هايکبار ديگر تقويت يافت .  حتى مفکورۀ احياى مقام خلافت توسط سلطان عبدالحميد دوم ، سلطان ترکيۀ عثمانى، و مبارزات ترک هاى جوان بنام جنبش خلافت حمايت قوى را براى حفظ مقام خلافت در شبه قارۀ هند و افغانستان  توليد کرد. ملى گرايان و علماى دينى  از دعوت سلطان  عبدالحميد دوم براى جهاد نه تنها بخاطرى استقبال نمودند که ترکيه مرکز خلافت بود و مسلمانهاى اهل تسنن در دفاع از آن احساس مسئوليت ميکردند، بلکه اين استقبال براى اتحاد با قوتهاى ديگر اسلامى به مقابل متحدين نيز بود و اين کار ميتوانست تلاش افغانستان را براى آزادى کامل از نفوذ انگليس ها تقويت بخشد. 
فشار بر امير حبيب الله خان زمانی بیشتر شدکه انور پاشا، وزیر جنگ ترک های جوان، نامه ای حاوی نکات زیر را فرستاد:
•    سلطان ترکیه اعلام جهاد کرده است که همه مسلمانان باید از آن اطاعت کنند (چون سلطان خلیفه المسلمين بود). مسلمانان هند و فارس از این اعلامیه پیروی می کردند، اما قضیه افغانستان چه بود؟
•    آیا افغانستان به نیروهای ترکیه اجازه عبور از این کشور را می دهد؟
•    او پیشنهاد کرد که روابط دیپلوماتیک افغانستان و بریتانیا خاتمه یابد؛ و
•    اینکه ملاهای افغان از پیوستن به جهاد منع نشوند. (اسناد آرشيف انگلستان، L/P&S/10/202, Kabul Diary, 30.09.1915 ، به حواله   (Olesen, Asta (1995). Islam and Politics in ، ص ١٠۵).
ب .  آمدن هيئت نمايندگى مشترک ترکيه و آلمان  وتلاش های استفاده از مفهوم جهاد 
هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد، مقامات آلمانی شروع به بررسی چگونگی به آتش کشیدن منطقه بسیار حساس در حد فاصل بین حوزه نفوذ بریتانیا، فرانسه و روسیه کردند تا به دشمنان خود آسیب وارد کنند. آلمانی ها علاوه بر مراکش، الجزایر و مصر تا قفقاز، ایران، افغانستان و هند را نيز شناسایی کردند. این مناطق باید با تحریک جمعیت مسلمان محلی برای قیام علیه حاکمان بریتانوی، فرانسوی و روسی به یک فضای وحشت تبدیل ميشد. از سنت اسلامی دفاع مقدس يا جهاد برای برافروختن آتش استفاده ميشد. در اینجا امپراتوری عثمانی که متحد آلمان بود، نقش مهمی داشت.
درين رابطه آلمانی ها به فکر بهره گیری ابزاری از نیروی قبایل پشتون برای در تنگنا انداختن انگلیسی ها برآمدند و به رغم این که نتوانستند به پیمانه کامل امیر حبیب الله خان را وادار به جنگ در برابر انگلیسس ها نمایند، هر چه بود، توانستند درد سر بزرگی را برای آن کشور بیافرینند و بخش بزرگی از نیروهای آن را برای حفظ ماتقدم در این منطقه از زمین «زمینگیر» سازند. سیاست آلمان در جنگ جهانی دوم هم دقیقا همین خط را پیگیری می کرد که این بار هم به رغم این که نتوانستند هاشم خان  صدراعظم و قبایل سرحد آزاد را در برابر انگلیس بشورانند، با آن هم موفق گردیدند به پیمانه چشمگیری برای بریتانیا درد سر درست کنند و باز هم بخش بزرگی از نیروهای آن کشور را در نوار مرزی میان هند بریتانیایی و افغانستان سرگرم نگهدارند. (تيخانف، نبرد افغانی استالین (سیاست قدرت های بزرگ در افغانستان، و قبایل پشتون، ص ۱۹).
در برلین امیدوار بودند امیر حبیب الله را به اتحاد در برابر بریتانیای کبیر (با دادن تضمین به او مبنی بر بازگردانیدن همه سرزمین های پشتونی که قبلا از سوی انگلیسی ها اشغال گردیده بود)، متمایل سازند. شاید رهبری آلمان می سنجید که هرگاه به اتحاد نظامی با کابل دست نیابد، دست کم اجازه بهره گیری از خاک افغانستان برای راه اندازی پویایی های ویرانگرانه در میان پتان های خاوری را به به دست خواهد آورد. آلمانی ها امیدوار بودند به کمک سکه های زرین و نامه سلطان ترک، خیزش نیرومند ضد بریتانیایی قبایل پشتون را با فراخوان به جهاد راه بیندازند. (همانجا، ص ۳۲).
ج .  نقش محمود طرزی در بيداری شعور سياسی افغان ها
هرچند رسيدن هيئت نمايندگى مشترک ترکيه و آلمان ، تحت رياست اوسکار نيدرماير که در آن برکت الله و راجا مهندرا پرتاب، دوتن از انقلابيون هندى که بعد ها حکومت مؤقتى جلاى وطن هند را در کابل تشکيل دادند، با پيام امپراتور و صدراعظم   آلمان، نتوانست امير حبيب الله خان را به جنگ تشويق کند، درين دوران محمود طرزى، يکى از پيروان علامه سيد جمال الدين افغانى و ناشر جريدۀ سراج الاخبار،  با عدۀ از ملى گرايان کوشيد تا از طريق انتشار مضامينى  بين ملت گرائى و تفکر اسلامى  نزديکى ايجاد نمايد.  سراج الاخبار با باز نمودن مجراى بيدارى شعور سياسى براى مردم ابتکار تبليغ و جلب کمک براى ترکيۀ عثمانى و حرکت پان اسلاميزم را عهده دار گرديد.  
 بى جهت نبود که  نائب السلطنۀ هند بريتانوى در نامۀ ١٤ دسمبر خود به امير حبيب الله خان نوشت :  «اطلاع يافته ام که روزنامه ای بنام سراج الاخبار ، که در کابل منتشر ميشود، به پيمانه زيادی حاوی  مطالب نادرست و تخريب کننده در رابطه به جنگ جاری اروپامی باشد.  مطالب اين اخبار بجز از اينکه اثرات نادرستی در ذهن خواننده خلق نمايد، در بارهء  پيشرفت اين جنگ و  عللی که دولت بريتانيا را به اين جنگ کشاند، کاری انجام داده نمی تواند.  ...  بنظر من کاملا نامطلوب و نا خوش آيند خواهد بود اگر اين اخبار به وضع موجوده در هندوستان منتشر شود، زيرا هم با  مقالات نادرست خود اين فکر را که نوشته های آن نمايندگی از احساسات عاليۀ  دولت شما ميکند، ناآرامی زيادی در اذهان مردم نا آگاه توليد ميکند و چنان نشان ميدهد که گويا روابط حضور اعليحضرت شما و اينجانب چنانيکه بايد و يا به حدی که من اميدوار هستم دوستانه نيست. يقين خواهيد داشت که اينجانب کوچکترين تمايلی برای مداخله در هيچ امری از امور داخلی افغانستان ندارم، ولی به صفت يک دوست به اعلحضرت شما مشورت ميدهم و خواهشمندم که تصاميمی اتخاذ شود که يا اين روزنامه را توقيف کنند و يا در لحن موجودهء آن تغيير بياورند» .  (اسناد محرمانۀ آرشيف هند بريتانوى L/P&S/14/6)
بعد از آنکه امير حبيب الله خان با سياست بيطرفى و اطاعت از دساتير انگليس ها آزاديخواهان کشور را خشمگين ساخت، نائب السلطنۀ هند به تاريخ سوم مارچ ١٩١٥  خوشنوديش را اظهار داشته نوشت که « خوشحالم از اينکه اعليحضرت شما با وجود چنان عوامل مؤثر نفوذی که در قلمرو تان در کار بوده، توانسته ايد با استواری و به تدريج يک سياست بيطرفی را، که به دولت شاهنشاهی بريتانيا خبر داده بوديد، تعقيب کنيد.  من شواهدی از حضور عاملانه حضور شما بر خطابه های نرم ملا ها در امتداد سرحد و همچنين لحن تغيير يافتهء سراج الاخبار بدست دارم» (همانجا).  
اما محمود طرزى در ستون مقالۀ مخصوصه، در باره موضوعات مهم و ملى به نوشتنش ادامه داد. وی به شيوه خيلى مدبرانه افكار ترقى خواهانه و آزادى طلبانه خود را ازكشور هاى همسايه آغاز كرده و به روشنفكران و نهضت طلبان افغانستان راهها و شيوه هاى مبارزه عليه دولت انگليس را درس ميداد.  مقاله هاى نشر شدۀ  مثل  مسلمانى در چيست؟، چه بوديم و چه شديم؟، مسلمانان كدام علم را بياموزند؟   آيا مانع ترقى مسلمانها چيست؟ آيا براستى اسلاميت دشمن علم و حكمت است...؟ اتحاد اسلام، استقلال افغانـستان، شناخته شدن استقلال افغانستان، افغانستان چقدر مستعد وقابل ترقى و تمدن است؟، موانع خارجى معارف افغانستان، فلسفه اسلاميه،  آيا علم را محدود بگوئيم يا غير محدود؟،  و بسا مقاله هاى ديگر سريعاً به خوانندگان جريده راههاى آزايخواهى و آزاد منشى را روشن مى ساخت .
وطن دوستى ووحدت و اتحاد نيروهاى ملى و مبارزه با استعمار انگليس و آزادى افغانستان در مقالات محمود طرزى در اولويت قرار داشت . مقالهٔ حى على الفلاح (مؤرخ ٨ جنورى ١٩١٦) و مقالۀ استقلال دولت عليۀ مستقلۀ افغانستان (شمارۀ ١٣ فبرورى ١٩١٨) مردم را به قيام ضد انگليسى  و حصول استقلال و آزادى افغانستان دعوت کرد. 
به رويت اسناد آرشيف هند بريتانوى در لندن، نتنها حکومت هند بريتانوى، بلکه دولت روسيۀ تزارى هم براى ضعيف و يا خنثى ساختن اثرات جريدۀ سراج الاخبار رسماً دست به اقداماتى زده اند. در سال ١٩١٧ دولت روسيۀ تزارى در ترکستان سعى نمود بوسيلۀ انگليس ها بر امير حبيب الله خان فشار وارد کند تا خط مشى  سراج الاخبار را عوض کند.  (اسناد محرمانۀ آرشيف هند بريتانوى، گرانت ، ٥ مارچ ١٩١٧).
نائب السلطنه  و گورنر جنرال هند بريتانوى قبلاً به  امير حبيب الله خان نوشته بود که «من ازين متأسفم که از طريق دفاتر خود دريافتم که در اخبار اصلاحات پيدا نشده است. هدف من، متوجه مستقيم مطالب در کاپى ١٦ اپريل ١٩١٥ است  که بخاطر معلومات شما ضميمه شده است. ..از نوشتۀ اين شعر پشتو بر مى آيد که واضحاً اراده دارد مستقيماً  به مردم سرحد مراجعه کند.  (اسناد محرمانۀ آرشيف هند بريتانوى ، يادداشت ٥ مى    ١٩١٥ ، L/P&S/11/188). 
د .  فشار انگليس ها و سرزنش و توبيخ محمود طرزی توسط امير حبيب الله خان
حافظ سيف الله خان عامل انگليس  در کابل در يکى از راپورهايش مينويسد که امير حبيب الله خان به محمود طرزى نوشت «محمود طرزى پسر غلام محمد طرزى اديتور اخبار! بايد بدانى که در آينده چنين مطالب غير مؤثق را عليه بريتانيا نوشته نکنيد، چه آنها دوست حکومت ما ميباشند. اگر دوباره بدين طريق نوشته کرديد، بدون ملاحظه از کشور خارج ساخته خواهيد شد». (اسناد محرمانۀ آرشيف هند بريتانوى ، يادداشت ٧ نومبر    ١٩١٥ ، L/P&S/110/203).
حافظ سيف الله خان باز هم مينويسد که من از چندين منبع شنيدم که محمود طرزى اديتور اخبار سراج الاخبار کابل توسط امير نه تنها سرزنش و توبيخ شده است بلکه  جزا واقعى هم ديده است، و يک قسمت قابل ملاحظۀ معاش اش که از حکومت افغانستان براى ادامۀ زندگى خود ميگرفت قطع شده است و آن بخاطر لهجۀ مخالفانه اش که در اخبار راجع به سياست دوستى بريتانيا اختيار نموده است.  گفته شده که نائب السلطنه و معين السلطنه در زمينه به شفاعت او نزد امير پرداخته اند.   
محمود طرزى به خاطر نگارش  مقالۀ  تحت  عنوان «حى على الفلاح» كه دربار از نشر آن جلوگيرى كرد، ازطرف اميرحبيب الله خان توبيخ شد و خود امير درحاشيۀ مقالۀ يادشده نوشت  که «محمود بى وقت اذان داده است و مرغى كه بى وقت اذان بدهد سرش از بريدن است.»  . (در قسمت ضمايم   مقالۀ "حى على الفلاح" را تا آخر خوانده ميتوانيد).  
ه .  تاسيس حکومت مؤقت هند در کابل
کابل در دوران جنگ جهانی اول به مرکز فعاليتهاى ضد انگليسى  مبارزين هندی تبديل شده بود. درين دوران  یک حکومت مؤقت  در تبعیدهم  به تاريخ اول ماه دسمبر ۱۹۱۵ با حمایت قدرت های مرکزی توسط کمیتهٔ استقلال هند تأسیس شد. هدف اين حکومت جلب حمایت امیر افغانستان، روسیه، چین و جاپان برای جنبش ملی گرای هند بود.  سه عضو مهم حکومت مؤقت هند عبارت بودند از راجا مهندرا پرتاب  (رئيس)، مولوى برکت الله (صدراعظم ) و مولانا عبيدالله سيندهى ( وزير داخله) . افراد ديگر از جملۀ مشاورين بودند.تعداد اعضای اين حکومت  در دورۀ امانى بعد از جنگ استقلال افزايش يافت ، که در آن جمله مولانا بشير، رهبر جماعت مجاهدين در سرحد آزاد قابل ذکر است . (مولانا عبيدلله سندهى کې سرگذشت کابل، ص ١٢٤).    
مليگرايان هندی  با کمک آلمانی ها سعی داشتند از افغانستان و ترکستان به عنوان پایگاهی برای سازماندهی قيام در هند استفاده کنند.
و .  فعاليت جاسوس های هندی تبار انگليس در کابل
در بين هندی های مقيم کابل يک گروپی از شاگردان کالج لاهور هم بودکه در ماه فبرورى ١٩١٥ ميلادى   هند بريتانوى (دارالکفر)  را ترک و به افغانستان (دارالاسلام)  هجرت کرد، تا از آنجا بخاطر شموليت در ارتش ترکيه خود را به ترکيه برسانند. درين گروپ ظفر حسن ايبک و الله نواز خان ملتانی پسر خان بهادر رب نواز خان با برادرش شاهنواز خان و خادم شان عبدالحق که جديداً مسلمان شده بود، نيز شموليت داشتند. 
به استناد اسناد آرشيف هند بريتانوى، غبار، پوهاند حبيبى ، ظفر حسن ايبک و ادمک، خاندان "نواز" سابقۀ طولانى در خدمت حکومت انگليس داشت . در دورۀ امانى يک شخصيت مشکوک بود. برادرش با سفارت انگليس در کابل ارتباط مخفيانه داشت. عبدالحق خادم شان  شخصى بود که راز "نامه هاى  ابريشمى" معروف مولانا عبيدالله سندهى را افشا کرده و سبب دستگيرى تعدادزيادى از مبارزين ضد استعمار انگليس شد.  ادمک مينويسد که الله نواز  خان ادم خطرناکى  بود.... او در رابطه با قبايل سرحد خدمات ارزشمندى را براى نادر شاه انجام داده است. وزارت خارجۀ جرمنى او را جاسوس انگليس ميداند. سفير ايتاليا در کابل نيز عين اشتباه را  دارد.  الله نواز خان که از هواداران سر سخت نادر شاه بود، در اوايل سلطنت محمد نادر شاه به غزنى فرستاده شد تا شيرآغا مجددى  ( نورالمشايخ) را تحت تعقيب داشته باشد، زيرا حکومت وقت بر شيرآغا مجددى چندان اعتماد نداشت . الله نواز خان بحيث ياور اول محمد نادرشاه  و به تعقيب آن به صفت وزير مقرر شد. الله نواز خان در سال ١٩٣٢ از راه هند بريتانوى با آزادى تام به اروپا رفت .  براى گفتگو در موضوع  جزاى قاتل سردار محمد عزيز در برلين  شرکت نمود. مدتى وزير  دربار و وزير فوائد عامه بود. بين سالهاى ١٩٣٥ و ١٩٤٥ بحيث سفير ( وزير مختار) افغانستان  در برلين ايفاى وظيفه نموده  و غلام صديق خان چرخى  و هواداران ديگر غازى امان الله خان را تعقيب ميکرد. (معلومات بيشتر را در کتاب بازنگری دوره امانی و توطئه های انگليس خوانده ميتوانيد).
ز .  انقلاب اکتوبر روسيه
با وقوع انقلاب اکتوبر ۱۹۱۷ در روسیه و تشکیل شوروی، موقف رژيم جديد شوروی برای انگليس ها روشن نبود.  آزادی بیش از صد هزار اسیر جنگی اتریشی و آلمانی در ترکستان روسیه توسط بلشویک‌ها منبع بالقوه خطری برای بریتانیا در تمام مناطق آشفته خاورمیانه ایجاد کرد. بلشویک‌ها این کار را با انتشار یک فرمان در سال ۱۹۱۷ انجام داده و اعلام کردند که تمام اسیران جنگی اتریشی و آلمانی را آزاد می‌کنند. این اقدام به عنوان نمادی از مبارزه ضد استعماری و ضد جنگ شناخته شد. این اقدام بر روابط منطقه‌ای تأثیراتی داشت. به طور خاص، این موضوع موجب نگرانی بریتانیا دربارهٔ تأثیرات بلشویک‌ها در مناطق آشفته خاورمیانه شد. 
انگليس ها نميدانستندکه پلان بلشویک ها چيست. انگليس هابه يک جاسوس ورزيدهٔ خود، کرنيل بايل دستور دادند که به تاشکند برود «تا بفهمد آنها چه نوع افرادی هستند و سعی کند آنها را متقاعد کند که به جنگ علیه آلمان ادامه دهند یا حداقل برای کمک به نیروهای مرکزی در جنگ علیه انگليس ها شرکت نکنند.  (جانتن کيپ، Mission to Tashkent by Lt. Col. F. M. Baile London ، صفحه 26).
انگليس ها بعدا دريافتند که سياست جديد شوروی با سياست روسیه تزاری  چندان فرقی نداشته و سیاست این کشور پیوسته دور سه محور  رسيدن به سوی هند و آب های گرم، جلوگیری از پیشروی بریتانیا به سوی آسیای مرکزی و استفادهٔ از قبایل پشتون  بحيث وسيله عليه انگلیس ها می چرخیده است . 
(ادامه دارد)
در قسمت آينده و اخير،  ترس و نگرانی بریتانیا در مورد امنیت هندبريتانوی، بحران اعتماد انگليس ها قبل از کشته شدن امیر حبيب الله خان، کاميابی دسيسه های انگليس عليه آلمانی ها و ترک ها و انگيزه قتل امير حبيب الله خان توسط انگليس ها را خواهيد خواند.
 

اخبار روز

12 قوس 1403

BBC ‮فارسی - BBC News فارسی BBC ‮فارسی

کتاب ها